مقدمه حقوق و روابط انسانی زوجین به مناسبت ازدواج و فرد و زوجین به محیط و شرایط جدید وظایف و حقوق تازه ای برای طرفین پدید می آید که عدم رعایت آن موجب پیدایش فسادها و بدبختی هایی خواهد شد زندگی مسالمت آمیز در خانواده و در ستوه وسیعتر یعنی اجتماع جزء در سایه رعایت حقوق همدیگر و پذیرش اصول و ضوابطی در زندگی امکان پذیر نیست اگر بنا شود در زندگی بی بند و بار گردد هر کس از هد و مرز خود بگذرد و تجاوز نماید از موقعیت امکانات خود سوء استفاده نماید هرج و مرج بوجود می آید و جهان رنگ و صورت جنگلی را پیدا خواهد کرد شک نیست که آگاهی زوجین به حقوق و حدود خود نخستین گام برای داشتن یک زندگی مسالمت آمیز است آنچه را در این درس تعقیب می کنیم به حقیقت تلاشی برای وصول به این هدف است ما در این بخش حقوقی که زن بر شوهر دارد و نیز حقوقی که شوهر بر زن دارد از دو سوی مختلف مورد بررسی قرار داده و سپس گامی فراتر در زمینه اعلام دو رابطه انسانی و طرفین نسبت به هم بر می داریم علت این دسته بندی آن بخشی از وظایف و تعهدات صورت قانونی دارند که اگر انجام آن کوتاهی شود از طریق قانونی قابل وصوق است ولی مسئله این است که زندگی همه گاه براساس قانون قابل ادامه نیست ضمن رعایت آن باعث جنبه اخلاقی و انسانی هم مورد نظر باشد که ما از آن به عنوان روابط انسانی زوجین یاد خواهیم کرد. ترغیب اسلام در امر ازدواج ازدواج در اسلام مستحب موکد است ولی ممکن است به علل واجب گردد و چنانکه اگر ترک ازدواج باعث آلودگی به زنا و امثال آن باشد خداوند متعال می فرماید: زنان و مردان مجرد و غلام و کنیزهای شایسته تان را همسر دهید اگر فقیر باشند خدا از فضل خود بی نیازشان گرداند خداوند بخشنده و دانا است و نیز می فرماید: یکی از نشانه های خداوند اینکه از جنس شما برایشان همسر آفرید تا موجب آرامشتان باشد و بین شما الفت و مهربانی قرار داد. پیغمبر اکرم فرموده ازدواج کنید و مجردان را همسر دهید نشان بخت بلند مسلمان این است زن بی شوهری را شوهر دهد هیچ چیز در نزد خدا محبوبتر از خانه ای که در اسلام بازدواج آباد شود نیست و نیز فرمود: زنان بگیرید که من فردای قیامت به فزونی شما بر سایر امت ها افتخار میکنیم تا آنجا فرزند در قیامت بحال پدر و مادر سودمند است که جنین سقط شد می آید خشمگین بر در بهشت می ایستد و می گوید وارد شو می گوید تا پدر و مادرم پیش از من نروند قدم در بهشت نگذارم. دعا قبل از ازدواج -قران مجید بندگان خدا را چنین توصیف می کند: .... و آنها که گویند خدایا زنان و فرزندان ما را نور چشم ما قرار ده و ما را شیوای پرهیزکاران ساز. - حضرت رضا (ع) فرماید: چون خواهی ازدواج کنی از خدا خیربخواه سپس اقدام کن دو رکعت نماز بگذار و دستها را به درگاه خدا بردار و بگو خداوندا من در اندیشه زناشوئی ایم همسری برایم فراهم کن که از نظر اندام و اخلاق پاکدامنی نگه داری مال آبروی شوهر زیبایی و فرزنداری سرآمد زنان باشد. ازدواج روزی را زیاد می کند قرآن مجید: افراد مجرد و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید چنانچه که فقیر باشند خداوند از فضل خویش بی نیازشان سازد وخداوند صاحب وسعت و دانش است. -پیغمبر اکرم (ص) می فرماید زن بگیر تا زن شما وسیع گردد توضیح: نسبت ازدواج برای زیادی روزی از سه راه است -مددهای غیبی خداوند درباره طرفین طبق وعده ای که داده است -ازدواج وسیله دلگرمی مرد و زن برای ادامه زندگی بیداری حس عاقبت اندیشی تشکیل کانون خانواده احساس نیار به بودجه زندگی کنترل مخارج تهیه وسایل معاش و محافظت از اسراف ولخرجی می شود و در نتیجه وسایل زندگی تامین شده و نیازشان برطرف می گردد و این معنی امری است طبیعی -هرکس از ترس فقر زن نگیرد به خدا گمان بد برده خداوند فرموده: اگر مردان فقیر باشند خدا از فضل و کرم خویش بی نیازشان گرداند. مرد و زن مومن کفو و همتای یکدیگرند -قرآن مجید: مردم !ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم وقبیله قبیله کردیم تا یکدیگر را بشناسیم گرامی ترین شما نزد خویش بی نیازترین شماست. -امام باقر(ع) می فرماید مصیبتی از این سخت تر نیست که جوان مسلمانی دختر برادر مسلمانش را خواستگاری کند و پدر جواب دهد معذرت می خواهم تو از جنبه مالی در رتبه من نیستی. پیغمبر زنان قبیله قریش را به غیر عرب تزویج می کرد تا سطح ازدواج ها پایین بیاید و دیگران هم به آن جناب تاسی کنند. -امام صادق می فرماید: کفود و ازدواج مردی است پاکدامن و قادر به نفقه باشد. -عبدالملک مروان جاسوسی در مدینه داشت کوچک و بزرگ اخبار مدینه را به مرکز خلافت گزارش می کرد حضرت سجاد(ع) کنیزی داشت آزادش کرد و بحکم کفویت اسلام به او ازدواج نمود جاسوس جریان را به اطلاع خلیفه عموی رساند عبدالملک توبیخ آمیزبدان جناب نوشت که برحسب اخبار واصله شما با کنیزکی که خود آزاد کرده اید وصلت نموده اید در صورتی که ممکن بود با هم طرازان خود از فامیل معتبر قریش وصلت کنید که هم مایه شرف باشد و هم فرزند اصیل و نجیب آورد؟! شما با این ازدواج نامناسب نه رعایت مصلحت خود کرده اید نه بر فرزندانی که در صلب دارید ترحم نموده اید زین العابدین (ع) در جواب مرقوم فرمود: نامه تو رسید مرا از ازدواج با آزاد کرده خود ملامت کرده بودی نوشته بودی زنانی در قریش بودند که تزویج آنها برای من مایه سربلندی و موجب اصالت فرزند می شد. حقوق زن و شوهر اسلام برای زن و شوهر حقوق واجب و مستحبی قرار داده که لازم است رعایت کنند و مراقب باشند این دستورات حیات بخش را زیر پا نگذارند چه این حقوق پایه اساسی خانواده را تشکیل می دهد خیر و سعادت لذت و آرامش دوام و بقای زندگی داخلی را تامین می کند خداوند متعال می فرماید: با زنان خوش رفتاری کنید اگر آنها را نپسندید چه بسا شما چیزی را نمی پسندید اما خدا خیر فراوان در آن قرار می دهد در آیه دیگر می فرماید نظیر همان حقوقی که مردها بر زنان دارند زن ها به طور معروف در مردان دارند. پیغمبر (ص) می فرماید:چندان جبرئیل راجع زن سفارش کرد که خیال کردم جزء در صورت ارتکاب زنا طلاقش جایز نباشد و می فرماید: بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد و من برای خانواده ام از همه شما بهترم خدا رحمت کند بنده ای را که ما بین خود و همسرش را اصلاح کند و با او خوش رفتاری نماید چه خداوند اختیار زن را به دست مرد سپرده و شوهر را سرپرست زن قرار داده به حولاء (یک بانوی صابی) می فرماید حولاء وظیفه زن در مقابل شوهر این است که مهر و محبتش را در دل بپروراند و عده و پیمان او را محترم شمارد کسی را در فرزند ولی شریک ننماید تحقیرش نکند موجب بدبختی او نباشد خائن مال او نباشد در حضور و غیاب به او خیانت نکند برای او خود را بیاراید دستور نماز و غسل جنابت و حیض و استحاضه را رعایت کند چون این وظایف را انجام دهد در قیامت دوشیزه و نورانی محشور شود اگر شوهر مومن باشد با او زندگی تازه را آغاز کند و گرنه یکی از شیهدان راه حق با او ازدواج کند.حولاء! در غیاب شوهر خود را خوشبو نکن. حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر زن و مرد از نکته نظر زندگی و حفظ مراعات شئون یکدیگر در عوالم زناشویی دارای حقوق نسبت به هم می باشد که باید در صیانت آن بکوشند و اگر مایل باشند که زندگی سعادتمندی را در جهان زناشوئی با هم ادامه دهند ناگزیرند آن قوانین و حقوق را نسبت به یکدیگر کاملا رعایت نمایند نا از روی حقیقت و واقع حیوه مرخصی را درک نموده و از لذت زندگی زناشویی این جهان کاملا متلذذ و بهرمند گردند چه آنکه اگر یکی ازآندو درراه حقوق یکدیگر بی اعتنا بوده و اصولا پای بند حفظ مقررات زناشویی هم از جنبه دینی و هم از جنبه اجتماعی نگردند اطمینان داشته باشند که بدترین زندگی را طی نموده و جز ملامت و تیره بختی و نفاق و نزاع چیز دیگری عائدشان نخواهد گردید و همیشه در تیره روزی و ناکامی باید به سر برند و لذت و بهره ای که باید از زندگی ببرند و از آن حیث چیزی دریافت از مفهوم حیوه دریابند در صورت ادامه نابکاری و عدم مراعات حقوق یکدیگر جز به گوربردن آرزوی حیوه لذت بخش و زندگی سعادتمند چیزی دریافت نخواهند نمود بنابراین چه بهتربرای اینکه از حقیقت زندگی مفهوم سعادت واقعی را دریابند و جهانی را درعوالم زناشویی به خوشی و خوشبختی بگذرانند جوانب یکدیگر را محفوظ داشته و با کمال صمیمیت و خوشی به این زندگی ادامه داده و به اصول و مقررات شرع مقدس اسلام که جز رفاه و سعادت چیز دیگری را منظور ندارد خود را ملزم قرار دهند. باید دانست که اسلام ارزش عبادت زن و مرد را در قبال پروردگار از لحاظ نوحید و یکتا پرستی مساوی و برابر قرار داده و اگر زن و مردی بخواهند خدا را پرستش نموده و از حیث واجبات و ترک محرمات که از وظایف اولیه هر فرد مسلمان است به یک کیفیت پیش بروند و هیچ وقت ارزش عبادت مرد با این کیفیت در نزد خدا از لحاظ اجر و پاداش از زن زیادتر قرار نخواهد گرفت و چه بسا که زن در این مورد رجحان پیدا نموده و قرب و منزلتش در نزد خدا بیش از مرد گردد و حال آنکه در اغلب مذاهبی که در جهان وجود دارد چنین تساوی و برابری در پاداش عبادت و مقبولیت آن بین زن و مرد دیده شده و نمی شود از باب مثال در مذهب بودا و برهما که پیروان زیادی در چین و ژاپن و هندوستان دارد ارزش عبادت زن را که به عقیده خود آن را خوب دانسته و به جای می آورند بی اندازه کمتر از مرد می دانند و معتقدند که نذر و عهد زنان در قبال خدای خودشان مورد قبول نیست و درهمین مذهب وقتی که زن عادات زنانگی خود را طی می کند و به عبارت دیگر در مواقع حیض قرار گیرد موظف است که در اطاق جداگانه ای معتکف بنشیند و با کسی حرف نزند و فقط غذا بخورد و کسی که برای او غذا می برد باید دهان و بینی خود را محکم ببندد که مبادا فضا و هوای نجسی مکانی که زن حائض در آن نشسته وی را ملوث سازد. و دیگر از اموری که تساوی زن و مرد را در اسلام می رساند موضوع اقرار هر یک از آن دو از لحاظ زوجیت نسبت به دیگری است بدین توضیح که اگر مردی به زوجیت زنی اقرار نماید و آن زن هم او را تصدیق کند و یا برعکس زنی به زوجیت مردی اقرار کند و مرد هم او را تصدیق نماید در ظاهر حکم به زناشویی آن دو با یکدیگر می گردد و از همدیگر با همان اقرار ارث می برند ولی اگر تنها از طرف یکی از زن یا مرد اقرار به زوجیت بشود فقط درباره اقرار کننده به عقد لوازم آن حکم می گردد نه درباره دیگری. و نیز از مواقع دیگری که در این دین حنیف حقوق زن و مرد مساوی و برابر گردیده در عوالم زناشویی و ازدواج نیست که در طی آیه شریفه (228) از سوره بقره موضوع تساوی مزبور کاملا مورد توجه قرار داده شده آنجا که فرماید (ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف) و برای حفظ بیشتر جوانب زنان و رفتار نیکوتر نسبت به آنان تاکید زیادتری گردیده چنانکه علاوه بر آیه شریفه ( وعاشروهن بالمعروف) که دلیل بارزی بر اثبات این موضوع است حدیث منقول از پیغمبر اسلام است که فرمود (اکمل المومنین ایمانا احسنهم خلقا و الطفهم باهله خیارکم کنساء کم استوصوا بالنساء خیرا). اکنون به شرح وظایفی که هر یک از زن و شوهر در قبال زندگی اجتماعی و زناشویی در مقابل یکدیگر دارند و باید در انجام آن کوشا بوده و به نحو احسن انجام دهند تا بدان وسیله خیر و عاقبت نیک زندگی را در دنیا و ثواب و پاداش اخروی را در عقبی احراز نمایند. وظیفه زوجه در قبال زوج - وظیفه ای است که قرآن برای آنان مقرر داشته و در آیه شریفه 34 از سوره نساء آن را بیان فرموده آنجا که فرماید: (فالصالحات قانتات للغیب بما حفظ الله) که در این آیه نخستین وظیفه زن صالحه بودن و منزه داشتن خود از جمیع ناپاکی ها و زشتی ها است و منظور از صالحه بودن زنانی هستند که خود را با عمال صالحه و نیکوکاری آراسته نمایند و در عین حال مطیع قوانین پروردگار و پیرو مقررات الهی از حیث وظیفه شوهرداری باشند که در این مورد مفسرین موضوع شوهرداری را از وظایف عهده اعمال صالحه و نشانه اطاعت زن از ذات احدیت شمرده اند. وظیفه دیگر زنان فرو پوشیدن چشم از نامحرمان است که باید از هرگونه نظر شهوت انگیز به طرف مردان بپرهیزند چه بسا اینگونه نگاهها خانمان برانداز بوده و دودمان زندگی زناشویی را بر باد دهد و ممکن است از اثر همین نگاههای شهوی زنانی از مردان خود جدا شده و به خاطر شهوت آنی به تیره روزی و فساد ابدی بعدی گرفتار شوند . ام السلمه گوید: روزی من و میومنه نزد رسول خدا بودیم در این میان ابن ام مکثوم که مردی کور بود وارد پیغمبر به ما فرمود خودتان را بپوشانید ما گفتیم یا رسول الله او کور است و چیزی نمی بیند فرمود درست است که او شما را نمی بیند ولی شما که او را می بینید. از وظایف دیگر زنان آن است که از آرایش و زینت به خاطر جلب مردان بیگانه دوری جویند و زینت مزبور را فقط به خاطر شوی خود نموده و از آشکار ساختن مواضع و مکانهای زینت درانظارعمومی خودداری نمایند چه بسا مفسدهایی که از اثر این عادات زشت به پا خاسته شود زیرا هر چه باشد مردان بیگانه از آرایش زنان تحریک گشته و به تبهکاری و فساد افتند بنابراین زنان وسائل تحریک شهوت مردان را فراهم نمایند اگر واقعا به عقائد دینی خود از حیث شوهرداری و حفظ مقررات شرعی آن پای بند باشند و در پوشانیدن مواضعی که مهیج شهوت است از قبیل گردن و سینه سعی و کوشش نموده و عادات جاهلیت قبل از اسلام و یا تقلید از اروپایی را در برهنه داشتن گردن و سینه ترک نمایند زیرا دین حنیف اسلام آن عادات ناپسند را ممنوع گردانیده. از دیگر وظایف زنان خانه داری و شوهرداری وتربیت فرزند است که باید به نحو شایسته از اثر اطاعت و خوشرفتاری رضایت خاطر شوهر را بدست آورند و در حفظ و صیانت و تربیت فرزندان خود کمال کوشش و جدیت را بنمایند و چنانکه گفته شد در غیاب شوهر بر حفظ الغیب او از حیث حفظ احترام و شئون او و محترم داشتن شخصیت او در زندگی داخلی و خارجی او بکوشند و اموال او را حفظ و حراست نمایند و به بیهودگی تلف ننموده و بودن اجازه او نه صدقه بدهند و نه ببخشند چنانکه در حدیث است و به عمل که به معنی شوهر است معنی دیگری را که عبارت از نیرومندی و برتری و پایداری در سخن است در بردارد. صاحب تفسیر روح البیان گوید: زنی در زمان رسول خدا رفتارش با شوهر چنین بود که هر وقت شوهرش می آمد تا دم درب خانه به استقبالش می رفت و کفش را از پای وی بیرون می آورد و اگر او را محزون می یافت وی را دلداری داده و می گفت اگر حزن تو به خاطر آخرت است خدا آن را زیاد کند و اگر به خاطر دنیا است خدا از دلت بیرون بیاورد پیغمبر به شوهر آن زن گفت سلام مرا به زوجه ات برسان و به او خبر بده که نصف اجر و پاداش شهید را دارا می باشد و نیز گوید رسول خدا فرمود سه تن از امت من در جهنم خواهند بود: اول – چاقان و لاغران. دوم – پوشیدگان و برهنگان. سوم – دانشمندان و نادانان. چاقان و لاغران کسانی هستند که از حیث بدن چاق و فربه می باشند ولی در انجام دادن امور دینی لاغر هستند.پوشیدگان و برهنگان زنانی هستند که حیث لباس خود را می پوشانند ولی از لحاظ عفت و حیا برهنه اند. دانشمندان و نادانان اشخاصی هستند که در امور معیشت و کسب و تجارت دانشمند و عالم هستند ولی راجع به امور آخرت و کسب توشه عقبی غافل و جاهل و نادان می باشند و همچنین باکی ندارند که از هر طریق نامشروعی اموال و دارائی جمع نمایند و اینان از اموال حلال سیر نشده و در خوردن مال حرام بی باک و لاابالی هستند. باز صاحب تفسیر روح البیان گوید که در کتاب ریاض الصالحین نقل شده که هر زنی که بیمرد و شوهرش از او راضی باشد از اهل بهشت خواهد بود در کتاب من لایحضره الفقیه از امام باقر روایت شده که زنی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد یا رسول الله شوهر چه حقی بر زن خویش دارد و وظیفه زن در قبال او چیست؟ فرمودند وظیفه زن آن است که از شوهر اطاعت نموده و نسبت به او عصیان نورزد و بدون اجازه او از مال و دارائیش تصدیق ندهد و روزه مستحبی خود را بدون اجازه او نگیرد و بدون اذن وی از خانه خارج نگردد و اگر بدون اذن او از خانه بیرون رود فرشتگان رحمت و غضب بر او لعنت فرستند تا به خانه خود برگردد. وظیفه زوج در قبال زوجه چنانچه قبلا متذکر شدیم به مصداق آیه شریفه 228 از سوره بقره (ولهن قیل الذی علیهن بالمعروف) برابر که مساوات مذبور در هر ازلحاظ وجوب حق است نه جنس حق بدین توضیح که زن و مرد از لحاظ استحقاق در مطالبه حقوق بر یکدیگر مانند هم هستند نه اینکه در جنس حق با هم مساوی باشند از باب مثل وقتی که زن از لحاظ نفقه و مهر مستحق باشد که مرد آن را به وی بپردازد از همین جهت مرد مستحق از جانب زن نخواهد بود اما از حیث محافظت یکدیگر از حرام یا اینکه مصونیت هر کدام از ناپاکی و فساد از اثر ازدواج و زناشویی در ردیف هم قرار گرفته و با هم مساوی و برابرند در قانون مقدس اسلام و اختیارات زنان بعد از ازدواج درباره خودش محفوظ بوده و شوهر حق هیچ گونه مداخله ای در حقوق و اموال او نخواهد داشت ولی از چند سال به این طرف برای طرف دارای از حقوق زنان در فرانسه مجامعی تشکیل گردیده و برای لغو امتیازات مردان و زنان اختیارات به زنان شوهردار فعالیت زیاد و کوشش وافری از ناحیه زنان برپاشده که تاکنون نتیجه ای از آن اقدامات گرفته نشده است به تمام این تذکرات و تفوق مرد بر زن باید دانست که زنان هم حقوقی بر گردن مردان دارند که وظیفه مردان است در حفظ آن حقوق شرعا و عرفا کوشا بوده و ساعی باشند چنانچه ذیلا به آن اشاره می کردید. اول: چشم پوشیدن از نگاههای شهوت انگیز بزنان بیگانه که علاوه بر وظیفه شرعی یک سلسله وظیفه اخلاقی است که باید در قبال علاقه زوجه خویش اجراء نمایند زیرا پاره ای از نگاهها که از روی شهوت باشد مرد را بطرف پلیدی و مفسده می کشاند و او را بنزدیکی مباشرت با زنان بیگانه رهبری می نماید که این خود علاوه بر گناه خیانتی است نسبت بزوجه خویش. باید دانست که نظر و نگاه به صورت و یا به دستهای زنان بیگانه در مواقع ضروری از قبیل نگاه طبیب جهت معالجه و یا نگاه شاهد برای عمل شهادت و اقامه آن اشکالی نداشته و جائز خواهد بود و نیز نگاه کردن به صورت زنی که برای عقد نکاح آماده خواهد بود با امکان تزویج با او شرعا عرفا جائز است و حتی برخی اینگونه نگاه را مستحب می دانند آنهم در صورتیکه نظره واحده و بدون شهوت باشد. بنا بقول رسول خدا(ص) که فرمود: لکم اول نظره فلاتتبعوها بالثانیه فنکهوا) در کتاب کافی از امام صادق(ع) نقل گردیده که فرمود حلال نیست از برای مردی که به زن نگاه کند مگر صورت و دو کف دست و دو کف پا را. دوم:صیانت و حفظ نمودن دامن خویش از محرمات و نگاه داشتن خویش از ناپاکی ها و آلودگی ها و کلیه اموری که موجوبات خاموش ساختن شهوت و اطفاء آن از راه غیرمشروع می گردد. مانند زنا- لواط و سایر امور دیگر که در واقع به خاطر اطفائ شهوت در این گونه موارد حق زوجه مقدم می باشد. مگر آنکه در صورت داشتن صورت مالی و توانایی برای اجراء عدالت زوجات دیگری اختیار نماید. سوم: قیام برای اجرای حقوق زن از لحاظ نفغه و مسکن و خوراک و پوشاک به اندازه شئون زوجه و نیز به مقدار توانایی خویش و همچنین فراهم نمودن وسایل راحتی و رفاه زن از هر حیث و نیز سخت نگرفتن بر او در مواردی که مذکور گردید در کتاب (من لایحضر الفقیه) چنبن نقل گردید که از امام صادق درباره حق زن بر شوهر سئوال گردید در پاسخ فرمودند که شوهر باید شکم او را سیر نماید و بدنش را بپوشاند و اگر جهالت و خطایی از او سر بزند مورد عفو قرار دهد صاحب تفسیر برهان می گوید که زنی از پیغمبر(ص) پرسید که بزرگترین مردم نسبت به زن چه کسی می باشد؟ فرمودند: شوهرش . اختلاف زوجین در دین بعد از ازدواج ارتداد: از جمله مواردگی که علاقه زوجیت و کانون مودت و الفت ازدواج از هم گسیخته می شود موارد ارتداد یعنی خارج گشتن هر یک از زن و شوهر است یعنی از دین اسلام. که اگر چنین کاری از روج بروز نماید در قانون اسلام برای زوجه حقوق و تکالیفی تعیین گردیده و اگر برعکس چنین عملی از زوجه سربزند برای زوجه در مان قانون آسمانی تکالیف و حقوقی معین شده که ذیلا مذکور می گردد و این موضوع در صدر اسلام مخصوصا در مواقع هجرت در مواردی تحقق پیدا کرده و آیاتی هم درباره آن از جانب خداوند بر پیغمبر اکرم (ص) نازل گردیده است. نخست احکام ارتدادی که از مرد صورت می گیرد ذکر نموده سپس به ارتداد زن می پردازیم و قبل از شروع در ارتداد زوجین باید دانست که ارتداد یعنی قطع گردیدن و از بین رفتن عقاید اسلامی و یا برگشتن از آن و ارتداد مذبور یا از راه قول است مانند اینکه کسی ضروریات دین را منکر گردد و یا از راه عمل است مانند این که کسی به اصنام تبان سجده نماید و یا اینکه به قصد بی احترامی صفحات قرآن را در میان کثافات و نجاسات اندازد و یا آن را بسوزاند و کسانی که در دین اسلام واجب الحترام اند آنان را مورد اهانت و توهین قرار دهد که این گونه رفتار نشانه و علامت کفو و بیرون رفتن از دین اسلام است. صفات زوجین سعادتمند زوجین سعادتمند در سایه ازدواج خود را از حالت تکی و تنهایی خارج کرده و به صورت جفت و همراه می بینند جفتی که عیب و نقصش و کمال و زیبایش در هم موثر وادغام شده است اینان برای وصول به هدف انسانی تکمیل و تکامل هم رفتاری آمیخته با احترام متقابل نسبت به هم داشته و سعی دارند تکالیف و حقوق خود را نسبت به هم مدعی دارند حتی اگر یکی از آنها حق دیگری را مراعات نکند طرف مقابل به انتقام و تلافی جویی بر نخواسته و انسانیت خود را فراموش نمی کند گذشت وتفاهم در همه موارد پسندیده است به خصوص درزندگی زناشویی که خوب و بدش همه گاه دو طرفه است. روابط شوهر با همسرش دوستی های زناشویی و روابط شوهر با همسر اگر براساس روابط ایمانی استوار باشد زمینه ای برای آسایش و حیات توام با رفاه خواهد بود در آن صورت مهر و محبت متقابل می آید امنیت و صفا می آید و بهشت واقعی در خانه پدید می آید و در آن صورت خواهیم دید که مسائلی چون غذا- لباس - زیورآلات در درجه دوم اهمیت و اساس زندگی روی مهر و عشق قرار می گیرند. راز تفاوت حقوق از نظر اسلام حقوق و وظایف برای هر یک از زوجین متفوت و گوناگون است به عبارت دیگر اسلام حقوق زن و شوهر را در زندگی زناشویی همانند و هم فرم نمی داند برای آن تفاوتهای قائل است منشاء و راز این تفاوت ها وضع طبیعی زن و شوهر ساختمان و خصایص جسمانی و روانی آنان با در نظر گرفتن مصالح اجتماعی است توضیح اینکه استعدادهای مختلف نیازمندهای متفاوت در جنبه فردی و اجتماعی موجب تفاوت در حقوق و تکالیف طرفین می شود عواملی چون عاطفه و احساس - تعقل - توانائی ها - آسایش و آرامش برای پرورش نسل زمینه هائی چون رام کردن ها مهار و کنترل نمودن ها و... در این تفاوت گذاری های قانونی موثر و دارای نقش اساسی است. همان گونه که ذکر شده این امر موجب تفاوت است نه تبعیض. به عبارت دیگر غرض آن نیست که برای دو فرد در شرایط مساوی حقوق و وظایف مختلفی تهیه شده و یکی را بر دیگری ارجحیت داده و برایش امتیازی قائل شوند و دیگری را از آن محروم دارند. در حقوق مشترک زوجین در حضانت و نگاهداری اطفال: نگهداری اطفال و بزرگ کردن آنها ومراقبت در امر تربیت و پرورش از نکته نظر پدر و مادر تقریبا امری است فطری و طبیعی و نیز اولین وظیفه آنان در این باره محسوب می گردد و چه بسا خانواده هائی که با کمال علاقه و اشتیاق به نگهداری و تربیت آنها پرداخته است و یک چنین موضوعی را جزء امور عادی و ذاتی و در عین حال حتمی خود تلقی می نمایند و همین خانواده ها ممکن است درباره تربیت و بزرگ نمودن فرزندان خود سالها بکوشند و هیچ وقت حاضر نباشند که فرزند دلبندشان از آنها فراقت حاصل نموده و یا از نظرشان دور گردد و با دلی پر از شوق تمایل دارند که پسرشان تا وقت زن گرفتن در نزد خودشان بوده و دخترشان تا هنگام شوهر نمودن در دامان خودشان پرورش یابد و حتی پاره ای از خاوناده ها علاقه و اشتیاق خود را به مرحله زیادتر و بالاتری رسانده پسران را بعد از ازدواج در نزد خود نگهداشته و حاضر به جدائی آنها نمی باشند و دختران را با آوردن داماد در خانه خود از آنها نگهدارب نموده و خوشحال و شاداب در نگهداری نوه های پسری و دختری خویش می پردازند برعکس بعضی از خانواده های دیگر از روی بی میلی و عدم علاقه به تربیت و بزرگ نمودن فرزند به علل گوناگون مانند فقر و تنگدستی یا اختلافات خانوادگی و یا لاابالی گری و بی مبالاتی از زیر بار این وظیفه مهم و سنگین شانه خالی کرده و مترصدند که بهر وسیله ممکن فرزند را از دامن خویش رانده و از تربیت و بزرگ کردن آنها به عناوین گوناگون سرباز زنند و با سپردن به موسسات خیریه از قبیل شیرخوارگاه و پرورشگاه و با سپردن بدست اشخاص متمکن به عنوان فرزند خواندگی و یا خدمتکار خویشتن را از این مسئولیت فارغ نمایند و گاهی هم اتفاق می افتد که بچه ای از کودکی دارای مال و ثروت بوده و یا به خاطر دارائی و اموالی که به او ارث رسیده و صاحب مکنت گردیده جهت حضانت و نگهداری او داوطلبان زیادی چه از ناحیه فامیل و یا غیرفامیل پیدا شده و برای طمع استفاده از حق حضانت او بر یکدیگر سبق جویند و در این باره خود را احق از دیگران تصور نموده و به این وسیله به اموال و دارائی او چشم طمع بندند و به خیال خود از راه حضانت چنین طفلی خویشتن را به نوائی برسانند به قسمی که اگر همین بچه فاقد اموال و ثروت و دارایی و ثروت می بود کسی داوطلب حضانت و نگهداری او نمی گردد باید دانست که منظورازحضانت نگهداری طفل درایام کودکی وحفاظت د رامور تربیت و پرورش او کوشا بودن در جمیع مراتب وی از حیث خوراک و پوشاک و حفاظت و صیافت او از سرما و گرما می باشد و در چنین مراتبی مادران بیشتر نقش مهم و عمده آن را به عهده داشته و بعد از گذشتن ایام شیر خوارگی مهمترین وظیفه سنگین مادران در قبال اطفال محسوب میگردد وروی این اصل به اتفاق جمیع فقها عامه و خاصه حق حضانت و نگهداری در مرحله اول به عهده مادر بوده و در صورت بودن او دیگران چنین حقی را نخواهند داشت و در این موضوع کوچکترین اختلافی هم مابین فقها شیعه و اهل سنت موجود نمی باشد ولی در صورتی که مادر وجود نداشته باشد برای حضانت اطفال بعد از مادر مابین فقهاء فریقین اختلاف است پیروان ابوحنیفه گویند در صورت نبودن مادر حق حضانت بچه به این ترتیب می باشد. نخست: جده مادری دوم: جده پدری سوم: خواهران پدر و مادری چهارم: فامیل و اقوام مادر پنجم: فامیل و اقوام پدر که اینان موظفند در تربیت اقدام نموده و این وظیفه را انجام دهند و پیروان مالک معتقدند که بعد از مادر نخست جده مادری- دوم خاله - سوم خاله مادری- چهارم خاله مادر- پنجم مادر- ششم عمه پدر پیروان شافعی گویند. موانع حضانت اگر زنی مطلقه به طلاق رجی شود تا انقضای عده حکم حضانت و نگاهبانی از بچه ازاو ساقط و اگرمطلقه به طلاق بائن گردد بعضی معتقدند که درباره حضانت بچه به او رجوع نمی نماید ولی اوجه آن است که رجوع بنمایند باید دانست که در موارد زیر حق حضانت بچه از طرف مادر ساقط می گردد نخست اینکه مادر کافره بوده و یا کنیز باشد و پدر مسلمان و آزاد چنانکه شافعی باز در این باره با ما هم عقیده است دوم اینکه مادر مطلقه شده و شوهر دیگری اختیار نموده باشد و یا اینکه اختیار شوهر دیگر از طرف مادر به علت فوت پدر بچه باشد چنانکه مالک و ابوحنیفه و شافعی به همین عقیده معتقدند ولی اگر مادر از شوهر دوم طلاق بگیرد حق حضانت وی عودت می یابد چنانکه ابوحنیفه و شافعی با ما هم عقیده اند ولی مالک گوید که چنین حق عودت نخواهد نمود زیرا مادر مزبور با شوهر کردن حق خود را ساقط نموده است سوم اینکه مادر از شیردادن بچه امتناع بورزد که در این صورت حاکم شرع پدر را مجبور به حضانت و نگهداری از طفل می نماید چهارم اینکه مادرمبتلا به مرض جذام و یا سایر امراض مسریه گردیده و یا اینکه دیوانه شده باشد. اجرت حضانت درباره مزد و اجرت حضانت مابین فقهاء عامه و خاصه اختلاف است که آیا به شخص حاضن یا حضنه اجرت و مزدی به خاطر حق حضانت به وی تعلق می گیرد یا نه؟ پیروان ابوحنیفه گویند که شخص نگهدارنده اگر زن باشد اجرت دادن لازم است در صورتی که بین پدر و بچه و زن نگهدارنده زوجیت وجود نداشته باشد و یا مطلقه به طلاق رجعی و یا بائن نشده باشد و گویند اجرت باید کسیکه عهده دار نفقه طفل است مرد حضانت را بپردازد . پیروان شافعی گویند اگر بچه دارای مال باشد حتما باید حق حضانت داده بشود و اگر مالی نداشته باشد بر عهده پدر و یا برکسیکه عهده دار نفقه طفل است لازم است که اجرت نگهداشتن را بپردازد ولی به عقیده ما شخص نگهدارنده مشخص اجرت نخواهد بود ولی اگر طفل مزبور دارای مکنت و ثروت باشد می توان از مال و اجرت حضانت را پرداخت و یا اگر پدر طفل در صورت داشتن قدرت مالی چیزی به عنوان مزد و اجرت بپردازد اشکالی نخواهد داشت و البته اجرت حضانت از حق اجرت رضاع و شیردادن جداست همچنانکه در رضاع شیربها دادی لازم بود در حضانت چنین لزومی وجود ندارد صاحب جواهر اجرت حضانت را ثابت نموده و به ثبوت آن معتقد است ولی صاحب مالک آن را لازم ندانسته و پرداختن چنین مزد و اجرتی را حتمی نشمرده است چنانکه از فقهاء عامه مالک بن انس با ما در این باره هم عقیده است.