اسراف
مقدمه
((اسراف))به معنی وسیع کلمه هر گونه تجاوز از حق در کاری است که انسان انجام می دهد ولی غالباً این کلمه در مورد هزینه ها و خرج ها گفته می شود از خود آیات قرآن به خوبی استفاده می شود،اسراف نقطه مقابل تنگ گرفتن و سخت گیری است خداوند در سوره فرقان آیه 67 می فرماید کسانی که به هنگام انفاق نه اسراف میکنند و نه سخت گسری و بخل می ورزند بلکه در میان این دو حد اعتدال و میان را می گیرند.
اسراف در نیروی جوانی و عمر آدم
((کذلک زین للمسو فین ما کانو یعلمون))
((آری این چنین اعمال مسرفان در نظرشان جلوه داده شده است.))
در آیه فوق اینگونه افراد به عنوان «مسرف» (اسرافکار) معرفی شده اند به خاطر ایناست که چه اسرافی از این بالاتر که انسان مهمترین سرمایه وجود خود را یعنی عمرو سلامت و جوانی و نیروها را بیهوده در راه فساد و گناه و عصیان و یا در مسیر بدست آوردن متاع بی ارزش و ناپایدار این دنیا به هدر دهد ودر برابر این سرمایه چیزی عاید او نشود آیا این کار اسراف نیست و چنین کسان مسروف محسوب نمی شوند . قرآن در آیه های 83تا86 چنین می گوید که انسان در مسیر گناه و خطا اسراف کننده یعنی تجاوز از حدود و مرزها شروع می کنند و بعد بنای ستمکاری می گذارد و سرانجام کارش به کفر و انکار منتهی می شود ...
بدون شک اسراف یکی از مذموم ترین اعمال از دیدگاه قرآن و اسلام است ودر آیات و روایات نکوهش فراوانی از آن شده و اسراف یک برنامه فرعونی است و این فرعون
(( لعان فی الارض و انه لمن المسوفین))یونس83
(( اسراف کنندگان اصحاب دوزخ و جهنمند))
((و ان المسرفینهم اصحاب النار)) غافر43
و باتوجه به آنچه امروز ثابت شده است که منابع روی زمین با توجه به جمعیت انسانها آن قدر زیاد نیست که بتوان اسرافکاری کرد و هر اسراف کاری سبب محرومیت انسانهای بی گناه خواهد بود بعلاوه روح اسراف معمولا توام با خود خواهی و خود پسندی و بیگانگی از خلق خداست .
در عین حال بخل و سختگیری و خسیس بودن نیز به همین اندازه زشت و ناپسندو نکوهیده است اصولاً از نظر بینش توحیدی مالک اصلی خداست و ما همه امانتدار او هستیم و هر گونه تصرفی بدون اجازه و رضایت او زشت و ناپسند است می دانیم او نه اجازه اصراف می دهد و نه اجازه بخل و تنگ چشمی.
اسراف در انفاق
((و الذین اذ انفقوا الم یسرفوا یقتروا و کان بین ذالک قواماً))
در قرآن جالب توجه است که انفاق را توصیه کرده و طوری که دیگر نیاز به توصیه نباشد و بر کیفیت آن تاکید کرده است و گفته انفاق باید عادلانه و به دور از هر گونه اسراف باشد انفاق طوری نباشد که زن و فرزندانشان گرسنه بمانند در تفسیر اسراف و اقتار دو نقطه مقابل یکدیگرند اسراف آن است که بیش از حد و در غیر حق و بیجا مصرف گردد و اقتار آن است که کمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد
رابطه اسراف و فساد در ارض
می دانیم اسراف همان تجاوز از حد قانون آفرینش و قانون تشریح است این نیز روشن است که در یک نظام صحیح هر گونه تجاوز از حد موجب فساد و از هم گسیختگی می شود و به تعبیر دیگر سر چشمه فساد اسراف است و نتیجه اسراف فساد.البته باید توجه داشت که اسراف معنی گسترده ای دارد گاه در مسائل ساده ای مانند خوردن و آشامیدن است و گاه در انتقام گیری و قصاص بیش از حد و گاه در انفاق بذل و بخشش بیش از اندازه و گاه در داوری کردن و قضاوت نمودنی که که منجر به کذب و دروغ می شود و گاه در اعتقادات است که منتهی به شک و تردید می شود
روزی امام صادق دستور دادند که مقداری رطب برای خوردن حاضران در مجلس بیاورند بعضی رطب را می خوردند و هسته آن را به دور می افکندند فرمود:((این کار را نکنید که این تبذیر است و خدا فساد را دوست نمی دارد))دقت در مساله اسراف و تبذیر تا آن حد است که در حدیثی می خوانیم که پیامبر(ص) از راهی عبور می کرد یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضو گرفتن بود و آب زیاد می ریخت ،فرمود :چرا اسراف میکنی ای سعد !عرض کرد:آیا در آب وضو نیز اسراف است؟فرمود:
((نعم و ان کنت علی نهر جار))
((آری هر چند در کنار نهر جاری باشی))
در اینکه منظور از ذی القربی در اینجا همه خویشاوندان است یا خصوص خو یشاوندان پیامبر (ص) در مبان مفسران گفتگو است . در احادیث متعددی که در نکات بحث آن خواهد آمد می خوانیم که این آیه((بهذو القرباس))پیامبر(ص)تفسیر شده ،و حتی در بعضی می خوانیم که به داستان بخشیدن سرزمین فدک به فاطمه زهرا نظر دارد.
ولی همانگونه که بارها گفته ایم این گونه تفسیر ها مفهوم وسیع آیات را محدود نمی کند و در واقع بیان مصداق روشن و واضح است .خطاب به پیامبر(ص)در جمله((وات))دلیل بر اختصاص این حکم به او نیست زیرا سایر احکامی که در این سلسله آیات وارد شده مانند نحی از تببذیر و یا مدارا با مسائل و مستمند و یا نحی از بخل و اسراف همه به صورت خطاب به پیامبر (ص) ذکر شده در حالی که می دانیم این احکام جنبه اختصاصی ندارند و مفهوم آن کاملاً عام است.توجه به این نکته نیز لازم است که نهی از تبذیر از بعد از دستور به ادای حق خویشاوندی و یا عاطفه نوعدوستی در مقابل مسکین و ابن السبیل قرار بگیرد و بیش از حد استحقاقشان به آنها انفاق کنید و راه اسراف را بپویید که اسراف و تبذیر در همه با نکوهیده است.آیه ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین به منزله استدلال و تاکیدی بر نهی از تبذیر است و می فرماید تبذیرکنندگان برادران شیاطین هستند.
بلای اسراف و تبذیر
بدون شک نعمت ها و مواهب موجود در کره زمین برای ساکنانش کافی است اما به یک شرط آن اینکه بیهوده به هدر داده نشود بلکه به صورت صحیح و معقول و دور از هر گونه افراط و تفریط مورد بهره برداری قرار گیرد وگرنه اینگونه مواهب آنقدر زیاد و نامحدود نیست که با بهرهگیری نادرست آسیب نپذیرد و ای بسا اسراف و تبذیر در منطقه ای از زمین باعث محرومیت نسل های آینده گردد. آن روز که ارقام و آمار همچون امروز دست انسانها نبود اسلام هشدار داد که در بهره گیری از مواهب خدا در زمین ، اسراف و تبذیر روا مدارید.
قرآن در آیات فراوانی شدیداًمسرفان را محدود کرده است:در جایی می گوید:
((و لا تسرفوا لا یحب المسرفین))
((اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست ندارد))
در مورد دیگر می گوید :
((و ان المسرفین هم اصحاب النار))
((مسرفان را اصحاب دوزخ می شمرد و از اطاعت مسرفان نهی می کرد))
((و لا تطیعوا امر المسرفین.))
قرآن می گوید: و مجازات الهی را در انتظار مسرفان می شمرد
((مسومه عند ربک للمسرفین))
و اسراف را یک برنامه فرعونی قلمداد می کند
((و ان فرعون لعان فی الارض و انه لمن المرسلین))
خداوند در سوره کافر می فرماید:
((ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب))
((و مسرفان دروغ گو را محروم از هدایت الهی می شمارند))
فرق میان اسراف و تبذیر :
در اینکه میان اسراف و تبذیر چه تفاوتی است . با در نظر گرفتن ریشه این دو لغت چنین به نظرمی رسد که وقتی این دو در مقابل هم قرار می گیرند «اسراف» به معنی خارج شدن از حد اعتدال بی آنکه چیزی را ظاهرا ضایع کرده باشد،مثل اینکه ما لباس گران قیمتی بپوشیم که بهایش صد برابر لباس مورد نیاز ما باشدو یا غذای خود را آنچنان گران قیمت تهیه کنیم که با قیمت آن بتوان عده زیادی را آبرومند انه تغذیه کرد. در اینجا از حد گذرانده ایم ولی ظاهراً چیزی نابود نشده است . اما تبذیر و ریخت و پاش آنست که آنچنان مصرف کنیم که به اعتلاف و تضییع بیانجامد مثل اینکه برای دو نفر میهمان غذای ده نفر را تهیه ببینیم آنگونه که بعضی از جاهلان می کنند و به آن افتخار می نمایند و باقیمانده را در زباله دان بریزیم و اتلاف کنیم . ولی ناگفته نماند بسیار می شود که این دو کلمه درست در یک معنی به کار می رود وقتی به عنوان تاکید پشت سر یکدیگر قرار می گیرند .
از علی (ع)طبق آنچه که در نهج البلاغه نقل شده می فرماید : ((الا ان اعطا المال فی غیر حقه تبذیر و اسراف و هو یرفع صاحب فی الدنیا و یضعه فی الاخره و یکرمه فی الناس و بهینه عند الله))
((آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن تبذیر و اسراف است ممکن است این عمل انسان را در دنیا بلند مرتبه کند اما مسلماً در آخرت پست و حقیر خواهد کرد در نظر توده مردم ممکن است سبب اکرام گردد اما در پیشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد.
در دستور های اسلامی آنقدر روی نفی اسراف و تبذیر تاکید شده که حتی از زیاد ریختن آب برای وضو و لو در کنار نهر آب باشد نهی فرموده اند و نیز از دور افکندن هسته خرما نهی می فرماید دنیای امروز که احساس مضیقه در پاره ای از موارد می کند ،سخت به این موضوع توجه کرده است تا آنجا که از همه چیز استفاده می کند ،از زباله بهترین کود می سازد و از تفاله ها ،وسایل مورد نیاز و حتی از فاضلاب ها از تصفیه کردن آب قابل استفاده برای زراعت درست می کنند چرا که اساس کرده اند مواد موجود در طبیعت نا محدود نیست که به آسانی بتوان از آنها صرف نظر کرد باید از همه به صورت دورانی بهره گیری نمود.
اسراف به معنی تجاوز از حد اعتدال است و این جمله می تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد زیرا پاره ای از اشخاص به قدری دست و دلبازند که هر چه دارند به این و آن می دهند و خود و فرزندانشان معطل می مانند.
اسراف
به معنی تجاوز از حد و زیاده روی کردن است و آن یا از جهت کمیت است که صرف کردن مال است در موردیکه شرعا یا عقلا سزاوار نیست ، هر چند بمقدار درهمی باشد و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردیکه سزاوار است لکن بیشتر از آنچه شایسته است، مانند اینکه لباسی به قیمت پانصد تومان بخرد و آنرا بپوشد در حالیکه لباسی که لایق بحال و شان اوست باید معادل صد تومان باشد.
و بعضی صرف مال را در موردی که سزاوار نیست تبذیر گفته اند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است اسراف دانسته اند.
حضرت امیر المومنین (ع) می فرمایند: برای اسراف کننده سه نشانه است یکی آنکه می خورد آنچه سزاوارش نیست بخورد و می پوشد آنچه را که سزاوار و لایق به حال وشان او نیست بپوشد و می خرد آنچه را که سزاوارش نیست بخرد.
امام صادق ع می فرمایند: لباسی را که برای حفظ آبرو و پوشیدن در انظار خلق تهیه کرده ای آنرا در موقع کار کردن با جایی که مناسب پوشیدن آن نیست بپوشی اسراف است.
باید توجه داشت که اسراف باعتبار اشخاص از جهت شان و شرف و صحت و مرض و جوانی و پیری و از جهت غنا و فقر و زیادی در امد و کمی ان فرق می کند زیرا ممکن است صرف فلان مقدار از مال برای لباس مثلا نسبت بشخصی که دارای فلان مقام و شخصیت در اجتماع است یا دارای فلان در امد است اسراف نباشد در حالیکه نسبت بکسی که چنین نیست اسراف خواهد بود.
همچنین چنانکه اسراف نسبت باشخاص فرق میکند همچنین باعتبار زمان هم مختلف است زیرا ممکن است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد در حالی که اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید صرف چنین مقدار برای همسن شخص اسراف باشد و بر او واجب می شود که بکمتر از آ« معیشت کند و مازاد را بدیگران که گرفتارند بدهد.
همچنین:
خوردن چیزهای مضر هم اسراف است.
صرف کردن مال در محرمات اسراف است.
اما در کار خیر اسراف نیست.
منابع و ماخذ:
تفسیر نمونه جلد 12 صفحات 87-95
تفسیر نمونه جلد 15 صفحات 152-307
تفسیر نمونه جلد 6 صفحات 4-129
تفسیر نمونه جلد 8 239-368